نی یکی از قدیمی ترین سازهای بشر است. از گیاه نی ساخته می شود و نامش هم برگرفته از همین گیاه است. این ساز در سرتاسر دنیا به شکل ها و اندازه های متفاوت کاربرد دارد و به اسم های مختلفی شناخته می شود. در ایران نمونه بسیار متنوعی از این ساز در نواحی مختلف وجود دارد و با اسم هایی نظیر نی، نی لبک، شمشال، توی کیک، نی لبی، له له و غیره شناخته می شوند. واژه نای در تاریخ ایران همواره یادآور هر نوع ساز بادی بوده است. برای نمونه در نوشته های گذشته به عبارت هایی نظیر سرنای، کرنای، مارنای، دونای، سیه نای، نرمه نای، شه نای و ... برمی خوریم که همه، هم خانواده ساز نی محسوب می شدند.
اسناد زیادی مبنی بر رواج سازهای هم خانواده نی در ایران وجود دارد. حکیم ابو نصر فارابی در کتاب موسیقی الکبیر خود انواع متنوعی از نی های رایج زمان خود را مورد بررسی قرار داده است. برخی از این نی ها زبانه دار و برخی دیگر همانند نی های امروزی، بدون زبانه بودند.
نی در مقایسه با سایر سازهای ایرانی، جایگاه بسیار ویژه ای در فرهنگ عمومی مردم دارد. حتی در دوره هایی که موسیقی با محدودیت های مختلفی روبرو بوده است، ساز نی همچنان در دستان چوپانان، نوازندگان محلی و گاه مجریان موسیقی مذهبی نواخته می شد. شعر معروف مولانا جلاالدین محمد بلخی نیز در آشنایی توده مردم اثر زیادی داشت. وی مثنوی بلند خود را با نام بردن از ساز نی بدین گونه آغاز می کند: بشنو از نی چون حکایت می کند کز جدایی ها شکایت می کند صدای نی، شبیه ترین صدا به حنجره انسان است و برای همین گاه تداعی آواز می کند. در ایران قدیم، تقریباً در هر خانه ای می شد ردی از ساز نی پیدا کرد. به عبارتی این ساز موقعیتی کم و بیش مثل دیوان شعر حافظ شیرازی داشته است که بیشتر مردم ایران نمونه ای از آن را در منزل نگهداری می کردند. علت این گرایش توده ها به ساز نی را می توان در جنس صدای آن که همواره تسکین دهنده دردها و جدایی ها بوده است، جست و جو کرد. در این خصوص دو بیت شعر صائب تبریزی به درستی گویای جایگاه نی در فرهنگ مردم ایران می باشد . گر چه نی زرد و ضعیف و لاغر و بی دست و پاست چون عصای موسوی در خوردن غم اژدهاست گر چه سر تا پای او یک مصرع برجسته است هر سر بندی از او ترجیع بند ناله هاست.

نظرات شما عزیزان: